نشانه شناسی که ما امروز می شناسیم، دچار تکاملی بزرگ شده است. در واقع، همانطور که همه ما می دانیم، پروژه آلژیرداس ژولین گرماس، بنیانگذار نشانه شناسی مدرن، پایه گذاری علمی بود که قادر به مطالعه عالم معنا در متون و گفتار باشد. این همان ایده ای است که منجر به تولد اولین نشانه شناسی در دهه ۷۰ شد که به نام نشانه شناسی روائی معروف است.
اصطلاح “نشانه شناسی” از دو کلمه یونانی semeion به معنی “نشانه” و logos به معنی “گفتمان، دانش” توسط فردیناند دو سوسور در کتاب دروس عمومی زبان شناسی پیشنهاد شد. علمی که وی تعریف می کند، به ” مطالعه نشانه ها در زندگی اجتماعی ” می پردازد.
با اینکه نشانه شناسی در آغاز قرن بیستم به وجود آمده است، ولیکن تفکر در مورد نشانه به گذشته ها باز می گردد. در قرن چهارم بعد از میلاد مسیح، سنت آگوستن[۱] نظامی را طرح ریزی کرد که می توان آن را به عنوان اولین تلاش برای مطالعه نشانه در نظر گرفت.
او با توجه به آنچه گذشتگان در یونان مطرح کرده بودند، تقسیم بندی ای از نشانه ها بنا بر سرچشمه شان، طبیعتشان، درجه هدفشان، معرفی می کند. به نظر وی نشانه چیزی است که به جای چیز دیگری نشسته است و به راحتی این امکان را می دهد که در غیاب چیز اصلی جای گزین آن گردد و ارتباط انسانی مبتنی بر این نشانه هاست. در ادامه گمان می رفت که با مطالعه نشانه ها کلیدهای راهیابی به ذهن بشر را می توان دریافت. بدین ترتیب در قرن هفدهم میلادی، جان لاک[۲]، فیلسوف انگلیسی، اذعان داشت هر تفکری از نشانه ها ساخته شده است و یافتن عملکرد آنها این امکان را به ما خواهد داد تا ساز و کار ذهن را دریابیم. امروزه این رؤیا در علوم شناختی بازتاب یافته است.
هم زمان، در ایالات متحده، چارلز ساندرس پیرس در ادامه تفکرات جان لاک، معناشناسی را پایه گذاری می کند و نظریه معناشناسی خود را پدیده شناسی[۳] می نامد. این علم به بررسی چگونگی پردازش داده های تجربه توسط ذهن می پردازد و از این نظر با پدیدار شناسی هم خانواده می شود. به عقیده وی، نشانه از یک بازنمود[۴].
2 دیدگاه
ممنون اطلاعات کاملی بود
ممنون خیلی خوب بود